کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفتعلن مفتعلن فاعلن     قالب شعر : ترکیب بند    

بـاز شــبــیـه شـب بــارانـی ام          زادۀ دریــایـم و طــوفـانـی ام

مـثـل اویـس از قــرن آواره ام          در پـی یــاران خـراسـانـی ام


عاشـقی ام را همـه فهـمـیـده اند          مِـهـر شـده مُهر به پیـشانی ام

دست نسیم است سر گیسویش           دست خودم نیست پریشانی ام

ابروی او نـورٌ عَلی نـور شـد          عـاشق این طاق چراغـانی ام

داده جنون هستی من را به باد

روز نخستی که شـنیـدم جواد

می چکـد از کـنج لـبانم شراب          خـانه ات آبـاد خـرابم خـراب

سنگ تراشی دل سنگم گرفت          تیشه زد وساخت ازآن دُرناب

شانه زدویکسره دل ریخت ریخت          درخم آن گیسوی پرپیچ وتاب

به به اگـر دسـت تو افـتـد دلـم          فارقم از روز حساب و کتاب

جاذبـۀ مـحـض مـرا نـور کن          حضرت خورشید به جانم بتاب

جـذبـۀ پـیـغـــمبـر اُمّـی جـواد

ای به ابـی انت و اُمـی جـواد

نیست فـقـط روز مـبادا کـریم          هست همه روز و شبم با کریم

یاد گرفته است که بر هیچ کس          رو نـزند ایـن دلـم، الا کـریم

هر چه گـره بیـشتـرم می زنـد          می شود این فاصله ها تا کریم

خواهش ماجرعه ای از آب بود          داد ولـی پـهـنـۀ دریــا کـریـم

بس که درِ بسته زدم خـسـته ام          باز نـشد هـیـچ در امّـا کـریم

در نزده در به روی ام باز کرد

باز همین طایـفـه اعجـاز کرد

فیض مسیحایی ات عیسی بَرَد          دست به دامان تو موسی برد

از هـمـه دل می بـرد آقـای مـا          بیشتر از حضرت زهرا برد

روی پرش لطف کن و پا گذار          رتــبـۀ جـبـریـل به بـالا بـرد

بـال بـده تا حــرم کـاظمـین ...

با نفس وای حـسینم ... حسین

مثـل همـیـشـه دم ایـوان طـلا           نام تو شـد نـام تو سوگند مـا

نـام تو گـفـتم و بـاران گـرفت           خیس شد از گریۀ ما صحن ها

پنـجـره فـولاد گـره بـاز کـرد          از من افـتاده بـه لـطـف شـما

مثـل هـمیـشه دم بـاب الجـواد          حـاجـت مـا بود که آقـا رضا

جـان جـوادت ببـرم کـاظـمین          تا کـه بخـوانـیم به پـائـیـن پـا

..."آمـدم ای شـاه پـنـاهـم بـده

خـط امـانـی ز گــنـاهــم بـده "

وای اگر غصه ی مـادر نبود          حـال تو اینـقـدر مکـدر نبـود

مثل حسن شدجگرت ریزریز          حیف که بالین تو خواهر نبود

خوب شد ازحنجره ات خون نریخت          حـرمـله در لحظـۀ آخـر نبود

شکر خدا پیکرت عریان نشد

زیـر سـم اسـب پـریشان نـشد

: امتیاز
نقد و بررسی

در بیت زیر کلمه وای دارای بار منفی است و صحیح نیست لذا تغییر داده شد

وای اگـــــر دست تو افتد دلم          فارقـم از روز حساب و کتاب

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

کاش زمین آب نمی ریـخـتـند          حیف به جز خنده پسِ درنبود

سخت کشیـدند تو را روی بام          وای اگـــر بــــام کبـوتر نبود

شکر خدا قـسمت تو بــــام شد          گودی و نامحرم و خنجرنبود

شــکر خدا پیش نگاهت ز بام         بر ســر نیزه سر اصغر نبود

شکــر برایت حـرم آخـر رسید          ناله ی مجـــنون دل لـــیلا برد

ذکر سینه زنی شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک

بابا، بـابـا، بیـا به بـالیـن پـسر           بابا، بابا، مرا به پیش خود ببر(۲)

میان حجره بی کس وبی تابم            دیــده به راه رویت ای مـهـتـابــم


******************

تشـنه لبم کـسی نداده آبم (۲)

تنِ جوان من ز کیـن آزرده             باغ گـلم ولی شدم پـژمرده

زهـر جـفا امان من را، برده (۲)

کاش پدر تو بیایی ـ  رخ به من بنمایی ـ  پَرکشم به رهایی ـ  واویلا

مثل تو پدر من ـ  رویِ خاک سرِ من ـ  پاره شد جگر من ـ  واویـلا

بابا ، بابا ، بیـا به بالیـن پـسر         بابا، بابا ، مرا به پیش خود ببر(۲)

*******************

لاله زخـون بر  لب من بنشسته            شیشه عمر من کوته ام بشکسته

نفـس نفـس میزنم ، اما خسته(۲)

امان ز  نـا مروّتـی ِ هـمـسر             درون خانـه هم شدم بی یاور

بیـا به بـالا ی سـرم با مـادر (۲)

ازکسی خبرم نیست ـ خواهری به برم نیست ـ مادری به سرم نیست ـ واویلا

آهِ من چه حـزینه ـ هجر شهر مدینـه ـ یـاد آتش و سینه ـ واویلا

بابا ، بابا ، بیـا به بالیـن پـسر         بابا، بابا ، مرا به پیش خود ببر(۲)

*******************

بیا و نـاله کن بر این احـوالم              میان دست و پا زدن می نالم

به یاد آن تـشنه لبِ  گـودالم(۲)

به یاد آن تنِ بخـون غلطـانم             به یاد آن پـاره تنِ عـریانم

ذکرحسین وای حسین  میخوانم(۲)

خاک و خون کفنش شد ـ لاله گو بدنش شد ـ بوریا به تنش شدـ واویلا

خواهری روبرویش ـ نیزه بود و گلویش ـ مشت و پنجه و مویش ـ واویلا

بابا ، بابا ، بیـا به بالیـن پـسر         بابا، بابا ، مرا به پیش خود ببر(۲)

: امتیاز

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : مجتبی صمدی شهاب نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بـابـا بیـا جـان کـنـدن من را نـظـر کـن           بابا بـیـا فکــری به حال این پـسر کن

از درد، صورت میکشم بر خاک حجره           خاکی تـماشــای رخ قـرص قـمـر کن


خـورشـیــد مـی ســوزد از آه آتــشـیـنـم           یک چاره بهر این وجود پُر شـرر کن

هستم جـگــر گـوشـه تو را بابا بیا زود           با آستین، پاک از لبم خـون جگـر کن

وقـت وصیّـت کــردنــم مــحرم نــدارم           یک دم بـیـا و مـادرم را هـم خـبر کن

چون مادرم هم دست وپهلویش شکسته ست           خود را عصای مـادر بی بال و پُـر کن

بالا سرم وقتی رسیدی روضه خوان شو           هــمـراه من تا مـقـتـل اکـبر سـفـر کن

من می شـوم اکـبر ولی نه قـطعه قـطعه           تو نیـمـه جان ایفای نقـش آن پـدر کن

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

کف می زنند اینجا به جای ذکر قرآن        تو آبروداری سر این محـتضر کن

گفتم که عــطشانم، ولی آبــم نـدادند        حـدّاقـل کـــام مرا با اشــک تر کن

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

ازمن گرفته همسر من خورد و خواب را           زهـر جـفـا ز جـان و دلـم برده تاب را

وای از عِناد دختر مأمـون که از جـفــا           مـسـمـوم کــرده زادۀ خــیــرالـمـآب را


تنها نه جان من که از این شعله سوختند           جـان رسـول و فـاطـمـه و بـوتـراب را

پی می برد به سوخـتن جسم و جـان من           هـر کـس که دیـده سـوخـتـن آفـتـاب را

ای آنکه الـتهـاب عـطـش را شـنـیـده ای           بنگر به عضو عضو من این التهاب را

افکنده است شعله به جـان من و هنـوز           از من کـنـد دریـغ یکـی جـرعـه آب را

یـا رب تـو آگـهـی که بـرای بـقـای دیـن           بر جان خـریدم این سـتم بی حـسـاب را

جان میدهم به غربت وعطشان که خون من           تـضـمـیـن کـنـد تــداوم اســـلام نـاب را

باشد ز فـیض دوستی ما اگـر به حـشـر           آسـان کـند خـدا به «مؤید» حـسـاب را

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

من می کنم به العطش از او سؤال آب        او می دهد به هلهله بر من جواب را

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

ازدل حجرۀ تاریک که بسته است درش          می رسد ناله ای و دل شده خون از اثرش

چیست؟ این نالۀ سوزنده و از سینۀ کیست؟          صاحب ناله مگر سـوخته پا تا به سرش


این فروغ دل زهراست که خون است دلش          این جگرگوشۀ موساست که سوزد جگرش

این جواد است که از تشنگی و سوزش زهر          جـان سـوزان بود و نـالۀ جانـسوز ترش

خانه اش قتلگه و همسر او قـاتل اوست          بارالهـا تو گـواهی که چه آمد به سـرش

هـمسر مـرد برایش پر و بال است ولی          هـمـسر سنـگـدل او بشکسته است پـرش

آتش زهـر چـنـان کرده به جـانش تأثـیر          که کنَد هر نفس سـوخـته اش تـشنه ترش

شـهـر بـغـداد بـود شـاهـد مـظـلـومِ دگـر          پسری را که دهد جان ز ستم چون پدرش

کـاش می بـود غـریب الــغـربـا در آنجـا          تا زمـانـی نـگـرد غـربت تنـهـا پـسـرش

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی انسانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

میـان حُـجـره چنـان ناله از جـفا می زد          که سوز ناله اش، آتش به ما سِوا می زد

به لب ز کینۀ بیگانه هیچ شِکوه نداشت          و لـیــک داد، ز بـــیــداد آشــنــا می زد


شرار زهر ز یک سو،لَهیب غم یک سوی          به جان و پیکرش آتش، جدا جدا می زد

گذشت کار ز کار و نداشت کار به کس          در آن میــانــه گهی آب را صدا می زد

صدای نـالـۀ وی هی ضعـیف تر می شد          که پیک مرگ بر او از جنان صلا می زد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

برون حُجره همه پایکوب و دست افشان          درون حجره یکی بود و دست و پا می زد
ستاده بود و جــــوادالائمّه جـــان می داد          از او بپرس که زخـم زبـان چرا می زد
گذشت کار ز کار و نـداشت کار به کس           در آن میــانــه فقط آب را صدا می زد

زبانحال امام جواد علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

از بس که پای تا سرم آتش گرفت وسوخت           شیرازه های پیکرم آتش گرفت و سوخت

آتش ز جـان سـوخـته ام شعـله می کـشد           از آن زمان که مادرم آتش گرفت و سوخت


از کــودکـی ز خــاطـرۀ رنــج مــادرم           تا پای مرگ خاطرم آتش گرفت و سوخت

زهـرم دهیـد باز، مگـر راحـتـم کـنـیـد           در کنج حجره بسترم آتش گرفت و سوخت

مثل کـبـوتری که فـقـط بـال و پَـر زند           این بازماندۀ پرم آتش گرفت و سوخت
از احـتضار من پسرم شد به اضطرار           وای از دلش که در برم آتش گرفت و سوخت

خـواهـر نـداشـتـم که عــزاداری ام کـند           از راه دور دخترم آتش گرفت و سوخت

جـسم مذاب را چه غم از هُـرم آفـتـاب           خورشید هم ز پیکرم آتش گرفت و سوخت

این چند ساعتی که عطش را چـشیـده ام           با یا حسین، حنجرم آتش گرفت و سوخت

دل پای مرگ حضرت لیلا به ناله گفت:           مجنون منم که دلبرم آتش گرفت و سوخت

انـگــار مـی شـنـیـدم عــزای ربــاب را           می گفت: کام اصغرم آتش گرفت و سوخت

با ایـنکه جان تــازه و جـسم جـوان من           از کینه های همسرم آتش گرفت و سوخت

بـالای تـربـتـم بـنـویـسـیـد: عــمـر مـن           از غصّه های مادرم آتش گرفت و سوخت

: امتیاز

مدح و شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فاعلاتن فعلاتن قالب شعر : غزل

ای که هنگام کرم مظهـر الطاف خدایی          باب حاجات و یم جود، جواد ابن رضایی

غیر تو کس گره از کار خـلایق نگشاید          که تو از عقده گشایان جهان، عقده‌ گشایی


زچه کس جود بخواهم؟ تو کریمی تو جوادی          بـه کجا درد بیارم؟ تو طـبیبی تو دوایی

زکه حاجت طلبم غیر تو ای باب حوائج          بـه کـه امــیـد بـبـنـدم تـو امیـد دل مـایی

تو که هم چون پدر خویش کریمی و رئوفی          شـود آیـا که دم مـرگ به بالـین من آیی

ای هـمـه آیـنــۀ آیــۀ تــطـهـیـر، خـدا را          چه شــود گر دل آلـودۀ مـا را بـربایـی؟

آمـدم دست تـوسـل به حـریـمت بگـشایم          چه دعایی به حضور تو بخوانم؟ تو دعایی

نیست امکان گذشتن ز گذرگـاه صراطم          تو مگر این که گذرنامه‌ام امضا بنـمایی

تو مگر از من افتاده ز پا دست بگیـری          تو مـگـر زنگ ز آیـیـنۀ قـلبــم بـزدایـی

ما همانا ز تو دوریم و تو نزدیک‌تر از جان          عجــبـا در دل مـایی و نـدانـیـم کجــایی

تو که بر چشم همه پای نهی در دم مردن          خود در آن حجرۀ دربسته دمِ مرگ، چرایی؟

اشک برغربت و مظلومی تو از چه نریزم؟         که غریب استی و فرزند غریب‌الغربایی

گرببرند ز هم روز و شب اعضای تو میثم          بِه کـه یک لحظه فتد بین تو و یار،جدایی

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

اگرچه ديده در خون نشـسته اش تر بود          دو چشم بی رمقـش نيـمه باز بر در بود

ميان حجـره به گـريه نفـس نفـس می زد          عزيز فـاطـمه زخـمی ترين كـبوتر بود


زبسكه بركف اين حجره دستُ پازده بود          تـمـام حـجـره پُـر از تكـه تـكـۀ پـر بود

زتشنگی جگرش بين شعله ها می سوخت          فضای حـجـره او كـربـلای ديگـر بود

كـسـی نـبـود بـرای غـريـبـی اش گـريـد          درآن ميانه كسی كاش جای خواهر بود

چقدر خواست ز جا خيزد او ولی افتـاد          هـمـين كه پشت در افـتـاد ياد مـادر بود

بـه يــاد مــادر و مـيـخ و شــراره آتـش          به ياد حـيـدر و آن جـنگ نا برابر بود

به يـاد مـادر پـهـلـو شـكـسـتـه در كوچه          كه دست بسته كنارش فـتاده حـيدر بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ميان هلهله ها برامام خنديدند             صداي خنده آنها ز زهر بدتر بود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : جواد حیدری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

غـربت هیچ کـسی مثل تو مـولا نشود         گــره بـی کـسـی تـو بـه خـدا وا نـشـود

نیست یک خواهر غمدیده پرستار شما         هـیـچ کس هـمـقـدم زینب کـبـری نشود


به لـب تـشـنـۀ تو آب گــوارا نـرسـیـد         مقتلت گرچه به جانسوزی صحرا نشود

پسر ضامن آهو، تو جـوانـمرگ شدی         مـثـل تو هیچ کـسی وارث زهـرا نشود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

جگر سوخته از زهر تو را طعنه زدند         جگـر سوخــتـــه با خنده مداوا نشود

داستان پناه بردن آهو به امام رضا از دست صیاد و ضمانت آن حضرت در نزد صیاد تا رفتن و برگشتن آهو و ... در منابع روایی ما نیامده است؛ لیکن داستان های مشابهی با کمی تفاوت در مورد پیامبر اکرم در صفحه ۸۱ کتاب اعلام الوری طبرسی و در خصوص امام سجاد در صفحات ۳۲۴ کتاب اثبات الوصیله مسعودی و ۲۶۱ جلد ۱ کتاب الخرائج والجرائح قطب راوندی و در خصوص امام صادق در صفحات ۳۷۰ کتاب بصائر الدرجات شیخ صفار و ۱۱۲ جلد ۴۷ بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است که به نظر می آید داستان ساخته شده برای امام رضا ترکیبی از این چند روایت باشد البته ابن حماد از شعرای قرن چهارم در یکی از ابیات قصیده اش اشاره به ضمانت امام رضا از آهو کرده است و ابن شهر آشوب نیز این شعر را در کتاب مناقبش نقل کرده است که این نیز سند روایی محسوب نمی شود دانشنامه امام رضا ج ۱ ص ۲۰۲

پسر ضامن آهو، تو جـوانـمرگ شدی         مـثـل تو هیچ کـسی وارث زهـرا نشود

قدرت زهر چه بوده که ز پایت انداخت        گفت با خـنـده دگر ابن رضا پا نشود

جان فدای پسرت حضرت هادی که سه روز         دیـد تشیـیع تن خــســتــه مهـیا نشود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مثنوی

از پـشت درب بـستـه کـسی آه می کشد           یوسف دوباره ناله ز یک چاه می کشد

زرد است از چه گـنـدمِ رویِ دلِ رضا           بر بـاد رفـته است چـرا حـاصل رضا


زلـف مـجـعــد پــسـرش را نـگــاه کـن           آنگـاه یـاد یـوسـف غـمـگـیـن چـاه کن

ای کاش دست کاسۀ انگور می شکست           تا چـهـره جـواد به زردی نمی نشـست

ای کاش زهر قاتل و مسموم خویش بود           ای کـاش کـشته اثـر شـوم خـویش بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

در زیرپای هلهله ها این صدای کیست؟          این پای کوب و دست فشانی برای کیست؟

از ظرفِ آبِ ریخته بر این زمین بپرس            از یک کنیز یا که از آن یا از این بپرس

دیـدنـد چند طایـفـه ای از کـبـوتـران           با بال روی بام کسی سایه گـستران

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مسعود اصلانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

لب می زند كه مـادر خود را صـدا كند          يـا حـــق واژۀ جـــگــرم را ادا كــنــد

او ناله می زند جگرم سوخت؛ هيچ كس          گويـا قـرار نـيـست به او اعــتـنا كـنـد


در حجره دست و پا زدنش يك بهانه بود          تا روضه ای برای خودش دست و پا كند

می خـواست با خـيـال غـم جـد بی كـفـن          آن حـجــرۀ سـتـم زده را كـربـلا كـنـد

وای از دقـايـقی كه به گـودال يك نـفـر          بـالای سـر رسيـد كه سر را جـدا كند

بايد عــقـيـلـه بعـد بـرادر در آن مـيـان          فـكـری به حـال سـوخـتن بـچـه ها كند

حالا غروب يك نفـس افتاد و خواهری          لب می زند كه مـادر خود را صدا كند

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

مي خـنــدد ام فضل به هـمـراه عـده اي            تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند

يك ظرف آب ريخت روي زمين پيش او          نـگـذاشت تا كـسـي به لـبـش آشـنـا كـنـد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

كویر چشم مرا رنگ و بوی بـارانی           تـو پـارۀ تن چـشـم و چـراغ ایـرانـی

مرا كه بـنـدۀ احسان دسـتـتـان هـستـم           ببر به عرش نگاهت شبی به مهمانی


همیـشه اوج گـرفـتـم كـنـار چشمانـت           چرا كه حـرف دلم را نگـفته می دانی

تو بیست و پنج بهار افتخار دادی بر           هـوای بی نفـس این جـهـان حـیـرانی

و حال مـوقع رفـتن میان یك حـجـره           ترك ترك شـدی و با لـبان عـطـشانی

و عصر واقعـه تكرار می شود وقـتی           برای فاطمه این گونه روضه میخوانی

بلـند مرتـبه شاهی ز صدر زین افتاد           اگر غـلط نكـنم عـرش بر زمین افتاد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تو آب می طلبی، آب بر زمین ریزند          چه سخت می شود این بیت های پایانی

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : علی اکبر لطیفیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

خواهر نداشتی که به جای تو جان دهد          یا گرد و خاک پیرهنت را تکـان دهد

از روی خاک حجـره سر خـاکی تو را          بر دارد و به گـوشـه دامن مکـان کند


می خــواهـی آب آب بگـویی نـمی شـود          گیرم که شد ولی چه کسی آبتان دهد؟

بالا نشـسته ای و جهان زیر پای توست          وقـتـش شده گـلـوی شهـیدت اذان دهد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان و به پشت بام بردن بدن امام و .... در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

چندین کنیز را وسط حجره جمع کرد            می خواست دست وپا زدنت را نشان دهد

تا بام می شود سر سالم تری رسید           با شـرط این که این لـبـه در امـان دهـد

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : هاشم طوسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

چـشـمان او طلوع هـزاران سپـیده بود          هرگز زمانه دست رد از او نـدیده بود

از این و آن سـراغ نشانـیش می گرفت          هر کس که از کـرامت آقا شـنـیـده بود


بـاب الـمـراد خـانـۀ او مـنـتـهای جــود           او را خــدا شـبـیـه خودش آفـریـده بود

حیف از جوانیش که جوانمرگ می شود           یک زن بساط قتل در آن خانه چیده بود

افـتـاده بـر دلــم که دگـر رفـتـنی شــده          ازبسکه زهر بال و پرش را تکیده بود

از لابـلای خاطره ها پر کـشـید و رفت          پای سـری که بر روی نی آرمـیده بود

لب های کـربـلائـیـش از هُـرم تـشـنگی          با هر نفـس نفـس که بـریـده بریـده بود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

لبهای ملتمس شده از هُـــــرم تشنگی          باهرنفس نفس که بریده بریده بود

آب از کویر می طلبید و به پشت در            او با کنیزکان حرم کل کشیده بود

در بین رقص و هلهله بغض نگاه او           چشم انتظار مادر قامت خمیده بود

شد سایه سار او پر و بال کبوتران           اما به یک بدن سم مرکب رسیده بود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

کسی خـبـر نشد از غـربت نهـانی من            نـیـامـده به سـرم بـهـر هـمـزبـانی من

فقـط غـریب مدیـنـه غــم مــرا فـهـمـد            که همسرم شده در خانه خصم جانی من


کجایی ای پدرم؟ حال و روز من بـینی            کـمی تو گـریـه کنی بهـر ناتـوانی من

بـرای مـادرم آنـقــدر گـریـه کـردم تـا            غــم جـوانی اش آمـد سـر جــوانی من

بـیا و خـوب بـبـین کوچـۀ بـنـی هـاشـم            به جـلـوه آمده در وقت قـد کمـانی من

بیا و در رخ من روی مـادرت را بین            کـبود گشته چو او روی ارغـوانی من

سـلام بـر بــدن بـی سـر عــزیــز خـدا            ســلام بـر تـن عــریـان سـیــد الـشهـدا

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

میان هلهله ها گمشده نــوای دلــم            ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من

چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید           عـیان بود ز مـچ پـای ریـسـمانی من

هزار بال کبوتر نـیـابـتـاَ ز حسین           رسید تا که کـنـد کـار سـایه بـانی من

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

به زمین خوردی وآهت دل ما را سوزاند          جگرت سوخت و این؛ قلب رضا را سوزاند

پشت این حجره دربسته چه گفتی تو مگر          که صدای تو مناجات و دعا را سوزاند


عـمر کوتاه تو پایان غـم انگـیزی داشت          جـگـر تـو جـگـر ثـانـیـه هـا را سـوزانـد

بی حـیا لحـظـه سخـتی که به تو آب نداد          با چنین کار دل ارض و سما را سوزاند

بسکه در فکر رخ حضرت زهرا بودی          داغ آن صورت مجروح شما را سوزاند

گرچه مثل پدرت سوختی از زهـر ولی          مـجـتـبـائی شـدنـت آل عــبـا را سوزانـد

طشت ها تا که به هم خورد خودت میدیدی          خیزران روی لب خشک، حیا را سوزاند

بعـد غارت شدن جـسـم غـریـبی دشمـن           خـیمه های حرم کـرب و بلا را سوزاند

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شیشه عمر تو را هلهله ها سنگ زدند          این جوان بودن تو بود خدا را سوزاند

تا کبوتر به تو و صورت تو سایه فکند          ماجــرایی دل خـون شهدا را سـوزاند

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : یحیی نژاد سلامتی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بـاز هـم زهـر شـده مـرهـم بی یـاورهـا           بـاز هـم زخـم زدنـد بر جـگر مـادرهـا

این چه رسمی ست که یک عده پرستوی غریب            بنـشــیـنـنـد درون قــفــس هـمـسـرهـا؟


جای شکر است ندیده جگرش را در طشت           باز هم شکـر نبـوده خـبر از خـواهرها

این همه تشنگی و سوز عطش ارثش بود           صحنۀ کرب و بلایی ست به پشت درها

: امتیاز

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : محمد فردوسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

افـتـاده ای بـه گـوشـه ای از آشـیـانـتـان           گویا به لب رسیده در این بُرهه جانتان

حـتّی مـیان خـانـۀ خـود هم غـریـبه ای           یـعـنـی که بی سـتـاره بُـوَد آسـمـانـتــان


بر روی خاک حجره تنت پیچ میخورد            آری بُـریـده زهــر جـسـارت امـانـتـان

بیهوده با نوای عطش دست و پا مزن            یک قـطره آب هـم نـرسـد بر دهـانتان

شکـر خـدا ز شـدّت مـستی کـسی نزد            با چـوب خـیـزران به لب ارغـوانـتـان

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

اینجا جواب ناله تان سوت و هلهله است           اینجا کسی محل ندهـد بر فـغـانتان

در لا به لای در بـدنـت گـیـر می کند           وقتی که می دهند کـنیزان تکانتان

از حجره تا به بام، دلـم شور می زند           ترسم ترک ترک بشود استخوانتان

این هم یکی ز منفعـت بام خانه است            دیگر کسی به نیزه نـبـیند مکانتان

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : یوسف رحیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

لب تشنه بود، تشنۀ یك جـرعه آب بود           مردی كه دردهای دلش بی حساب بود

پا می كشید گوشۀ حجره به روی خاك           پـروانـه وار غـرق تب و التـهـاب بود


از بسكه شعلــه ور شده بود آتش دلـش           حتی نفـس نفـس زدنـش هم عذاب بود

یك جرعه آب نـذر امامـش كسی نكرد           رفـع عــطش اگر چه کـمال ثـواب بود

آخـر شبــیـه جـد غـریـبـش شهـیـد شـد           آری دعـای خـسته دلان مستـجاب بود

غـربت بـرای آل عـلـی تـازگی نداشت           در آن دیـار كـشـتـن مظـلـوم بـاب بود

امـا فـــدای بـی كــفــن دشـت كــربــلا           آلالـه ای كه زخـم تنـش بی حـساب بود

هم تیغ و نیزه خون تنش را مكیده بود           هــــم داغــدیـدۀ شـــرر آفـــتـاب بــود

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ لازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، لازم به ذکر است داستان هایی همچون موضوع به پشت بام بردن بدن مطهر امام جواد علیه السلام  ، و .... انداختن بدن مطهر از پشت بام به زمین و سه روز ماندن بدن مطهر امام علیه السلام در زیر آفتاب در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

در ازدحامِ هلـهـلـه های كنیزكان          فریاد استغاثة او بی جواب بود

تا سایه بان پیكر نورانیش شوند         بال كـبوتران حرم را شتاب بود

شهادت امام جواد علیه‌السلام

شاعر : مهدی نظری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

میان حجره غریبانه دست و پا می زد           همان که روضه اش آتش به جان ما می زد

میان اشهآد خود گـاه یا رضا می گفت           و گــاه مــادر مــظلــومه را صـدا می زد


تـمـام حـاجـت او انــتـقـام سـیـلی بـود           از آن که مادرشان را به کـوچه ها می زد

صدای نـالـۀ او: آه سـوخـتـم، جـگـرم           شـراره هـا به دل حـضـرت رضـا می زد

دلش گرفت برای کسی که در گـودال           عـدو به پـیـکـر او نـیـزه بی هــوا می زد

برای اینکـه نبـیـنـد دوبـاره این هـا را            میان حجـره غـریـبـانه دست و پا می زد

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت های معتبر حذف گردید؛ للازم به ذکر است داستان هایی خنده، رقص و هلهله کردن اُم فضل و دیگر کنیزان در هیچ مقتل معتبری نیامده و تحریفی است؛ اتفاقاً در روایات معتبر کتب عيون المعجزات ص ۱۲۹، اثبات الوصیه ص ۲۱۹، دلائل الأمامیه ص ۳۹۵، بحار الانوار ج ۵۰ ص ۱۶؛ جلاءالعیون ص ۹۶۷، منتهی الآمال ص ۱۸۰۴، مقتل معصومین ج ۳ ص ۴۷۹ و ... اشاره بر گریه کردن اُم الفضل ملعونه بعد از مسموم کردن امام جواد عليه‌السلام شده است، جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

صدای هلهله و تشنگی و کاسه آب           گریــز روضـــه او را به کربلا میزد

همین که چشم به هم میگذاشت او می دید              که روی نیزه سر شیر خواره را میزد

همان که سر شاه را جدا کرده                  سه ساله را طرفی برده و جدا میزد